چون


♥ عشق من و دنیام ♥

ما به هم میرسیمو خوشبختیم

 

دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی

دوستت دارم چون تنها ترین مصراع شعر منی

 دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی

 دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی

 دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی

 دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی

 دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی

 دوستت دارم چون همه ی وجودمی

 دوستت دارم چون بهونه ی زیبای دلتنگی منی

 


 

 

(خداوندا)

خداوندا نمی دانم
در این دنیای وانفسا
كدامین تكیه گه را تكیه گاه خویشتن سازم
نمیدانم
نمی دانم خداوندا.
در این وادی كه عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد.
كدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم
نمی دانم خداوندا
به جان لاله های پاك و والایت نمی دانم
دگر سیرم خداوندا.
دگر گیجم خداوندا
خداوندا تو راهم ده.
پناهم ده .
امیدم خداوندا .
كه دیگر نا امیدم من و میدانم كه نومیدی ز درگاهت گناهی بس ستمبار است و لیكن من نمیدانم
دگر پایان پایانم.
همیشه بغض پنهانی گلویم را حسابی در نظر دارد و می دانم كه آخر بغض پنهانم مرا بی جان و تن سازد.
چرا پنهان كنم در دل؟
چرا با كس نمی گویم؟
چرا با من نمی گویند یاران رمز رهگشایی را؟
همه یاران به فكر خویش و در خویشند. گهی پشت و گهی پیشند
ولی در انزوای این دل تنها . چرا یاری ندارم من . كه دردم را فرو ریزد
دگر هنگامه ی تركیدن این درد پنهان است
خداوندا نمی دانم
نمی دانم
و نتوانم به كس گویم
فقط می سوزم و می سازم و با درد پنهانی بسی من خون دل دارم. دلی بی آب و گل دارم
به پو چی ها رسیدم من
به بی دردی رسیدم من
به این دوران نامردی رسیدم من
نمیدانم
نمی گویم
نمی جویم نمی پرسم
نمی گویند
نمی جوند
جوابی را نمی دانم
سوالی را نمی پرسند و از غمها نمی گویند
چرا من غرق در هیچم؟
چرا بیگانه از خویشم؟
خداوندا رهایی ده
كللام آشنایی ده
خدایا آشنایم ده
خداوندا پناهم ده
امیدم ده
خدایا یا بتركان این غم دل را
و یا در هم شكن این سد راهم را
كه دیگر خسته از خویشم
كه دیگر بی پس و پیشم
فقط از ترس تنهایی
هر از گاهی چو درویشم
و صوتی زیر لب دارم
وبا خود می كنم نجوای پنهانی
كه شاید گیرم آرامش
ولی آن هم علاجی نیست
و درمانم فقط درمان بی دردیست
و آن هم دست پاك ذات پاكت را نیازی جاودانش هست

 



نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت17:09---18 آبان 1391
" حـ وا " سیــ ـب چیــ ـد یا گنــ ـدم ؟!



خودش هـ ـم نمـ ـﮯ دانســ ـت



انقـ ـد مســ ـت چشمــ ـآטּ آدم شده بــ ـود



کـ ـه یآدش رفــ ـت همــ ـه ﮮ ممنوعه هــ ـآ را



پســ ـرآטּ آدم انگار یادشــآטּ رفتــ ـه



حـ ـوا به خاطـ ـر چشمـ ـآטּ آدم بــ ـود که مســ ـت شـ ـد



و رانــ ـده شــ ـد



اﮮטּ روزهـ ـآ تمـ ـآم حرف هایشاטּ



لعـ ـטּ و نفـ ـریـטּ به حواســ ـت



که اگـ ـر تـ ـو نبـ ـودﮮ



آטּ سیـ ـب را نمـ ـﮯ چیدﮮ



آטּ گنـ ـدم را نمـ ـﮯ خـ ـوردﮮ



مآ الان در بهشــ ـت بودیــ ـم ، بـ ـﮯ دغدغه و شــ ـآد



دلــ ـم مـ ـﮯ خواست مـ ـﮯ شد



بزنـ ـم پـ ـس سرشــ ـآטּ و بگویـ ـم



شمـ ـآ هـ ـم مثـ ـل آدم نمــ ـک نشناسیـــ ـد !



ژنتیــ ـڪ است دیگــ ـر!



حــ ـوا اگر آטּ سیب را نمـ ـﮯ چید



یــ ـآ آטּ گنــ ـدم را نمـ ـﮯ خــ ـورد



آدم عشـ ـق را در کـ ـدامیـ ـטּ مزرعه به بـ ـآزﮮ مـ ـﮯ گـ ـرفت ؟!



تا ارثیـ ـه ﮮ شمـ ـآ باشد



بـ ـآزﮮ با عشــ ـق دختـ ـرآטּ حـ ـوا...!!



خـ ـدا شرمـ ـش آمد شمـ ـآ را در بهشـ ـت نگه دارد



گفــ ـت حـ ـوا فقط به مـ ـטּ خیــ ـآنت کـ ـرد



پســ ـراטּ آدم به تمـ ـآم حواهـ ـآﮮ دنیــ ـآ...!


sara
ساعت17:06---18 آبان 1391
اینجآ حَریمِ مــن اَست


حَریمِ قَلبِ کوچکَم !


قَفَسِ تَنهآیـے مَــن


وَ حَرفهآےِ نَگُفته اَم ...


مَـن دَر این قَفَس به مَعنآےِ عشق رسیده اَم


وَ دَراین سکوت اَشک ریخته اَم


وَ به تنهایـــے خویش اِعترآف می کُنَم !


کَسی دِلَش برآیم نَسوزَد


مَــن این قَفَس رآ دوست دآرَم وَ تَنهآیـے اَم رآ !


وَ حآلآ این بُزُرگتَرین سَرمایه ے مَــن اَست


کِه عِشق رآ دَر این قَفَس به تَمآشآ نِشَسته اَم
اجی فقط خوشحالیم اینه که برگشتی عشقم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,| 22:29|من|

MiSs-A