♥ عشق من و دنیام ♥
ما به هم میرسیمو خوشبختیم
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت کوچه باغی ست که از خواب خدا سبزتر است
و در ان عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می ا رد پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی تو ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
درصمیمیت سیال فضا٬خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا.جوجه بردارد از لانه ی نور
و از او می پرسی خانه ی دوست کجاست؟
دوست دارم عزیز دلم
نظرات شما عزیزان:
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
MiSs-A |